کد مطلب:148692 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:141

درسهایی که نهضت امام حسین را به ما می آموزد
این كتاب كه بیانگر دورنمایی از وقایع زندگی امام حسین علیه السلام است، به خصوص در مورد حركت و نهضت كربلا، دارای پیامها و درسهای بسیاری است، كه با مطالعه ی آن، به پیامها و درسها در ضمن برخوردهای گوناگون امام حسین علیه السلام آگاه می شویم. ولی از مجموع وقایع مربوط به آن حضرت و از جمع بندی و فاكتورگیری این حوادث، 35 درس ذیل را به روشنی می آموزیم كه پس از مقدمه زیر خاطرنشان می گردد.

مقدمه

با اینكه حدود 1356 سال از حادثه ی كربلا می گذرد، این حادثه همچنان زنده تر و گیراتر برای بشریت به خصوص مسلمانان آزاده باقی مانده است و این حادثه همچون یك موجی نیست كه مدتی ایجاد شود و بعد از بین برود، بلكه «پیروزی خون بر شمشیر» است و به وجود آمده تا همیشه باشد و انسانها از بركات آن بهره مند گردند، چنانكه یكی از بركات آن در ایران، انقلاب اسلامی در 22 بهمن


1357 شمسی بود و به بركت آن، همچنان ادامه دارد:

امامت، خطی است كه دنباله ی خط نبوت است، پیامبران نیامده بودند كه تنها به نصیحت مردم بپردازند، اگر كار آنها تنها نصیحت اخلاقی (مثل شیوه ی پاپ و دنیای مسیحیت) بود آن همه از آنها كشته نمی شدند و آن همه به جنگ نمی كردند كه قرآن در آیه ی 146 سوره ی آل عمران می فرماید:

و كاین من نبی قاتل معه ربیون كثیرا فما وهنوا لما اصابهم فی سبیل الله و ما ضعفوا و ما استكانوا والله یحب الصابرین؛ و چه بسیار پیامبرانی كه مردان الهی فراوانی به همراه آنان، جنگ كردند، آنها هیچگاه در برابر آنچه در راه خدا به آنها می رسید، سست نشدند و ناتوان نگردیدند و تن به تسلیم ندادند و خداوند استقامت كنندگان را دوست دارد.

و این مطلب در آیه ی 21 آل عمران نیز آمده: آنجا كه می خوانیم:

ان الذین یكفرون بآیات الله و یقتلون النبیین بغیر حق و یقتلون الذین یأمرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب الیم؛ كسانی كه نسبت به آیات خدا كفر می ورزند و پیامبران را به ناحق می كشند (و نیز) مردمی را كه امر به عدالت می نمایند به قتل می رسانند، آنان را به مجازات دردناك بشارت ده.

پیامبر صلی الله علیه و آله در ضمن گفتاری فرمود: بنی اسرائیل در آغاز روز، در یك ساعت چهل و سه پیامبر را كشتند، پس از كشتن آنها صد


و دوازده نفر از بندگان پارسای بنی اسرائیل قیام كردند و مردم را امر به معروف و نهی از منكر نمودند، بنی اسرائیل در آخر همان روز، همه ی آن 112 نفر را كشتند و خداوند در آیه ی فوق (آیه ی 21 آل عمران) همین موضوع را یادآوری می كند. [1] .

و طبق روایات، قبل از پیامبران، نخستین كسی كه قیام كرد و جنگید حضرت ابراهیم علیه السلام بود. [2] .

اینك می پرسیم اگر كار پیامبران، تنها نصیحت اخلاقی بوده، آن همه از آنها كشته نمی شدند و آنها جنگ نمی كردند.

بلكه كار پیامبران این بود كه «نظامهای باطل و انحرافی را از بین ببرند و نظام الهی را برقرار سازند.

انحراف از این خط و نظام در بین مسلمانان در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله نبود، ولی پیش بینی می شد كه بعد از او، پدید آید، از این رو پیامبر صلی الله علیه و آله از قیام حسین علیه السلام خبر می داد و آن را تأیید می كرد، تا همیشه حسینیان تاریخ، پاسدار و نگهبان نظام باشند، گرچه نتیجه این حركت، شهادت باشد، باید از چنین شهادتی استقبال كرد.

با توجه به اینكه: هدف حفظ خط نظام اسلام است، اما شهادت، هدف نیست، بلكه كوشش برای حفظ نظام گاهی نتیجه اش شهادت


است و گاهی رسیدن به حفظ نظام بدون شهادت.

پس هدف امام حسین علیه السلام، خود قیام كه از شاخه های بزرگ امر به معروف و نهی از منكر است بود.

این مطلب كاملا در سخنان امام حسین علیه السلام دیده می شود (چنانكه در فصل سوم بیان گردید).

این گفتار به خوبی نشانگر همان مطلب است كه گفتیم، كه: «هرگاه طاغوتی یا افرادی موجب انحراف مردم از نظام اسلام شدند، باید در برابر آنها قیام كرد و ماهیت قیام امام حسین علیه السلام همین بود و همین ماهیت، باید سرمشق مسلمانان باشد.»

و باید توجه داشت كه:

ما در زیارت عاشورا (كه از امام باقر علیه السلام نقل شده) خطاب به حسین علیه السلام می گوییم: «یا ثار الله» (ای خونبهای خدا) و در فراز دیگر می خوانیم: «و ان یرزقنی طلب ثاری كم مع امام هدی ظاهر ناطق بالحق منكم؛

خداوند مطالبه خونبهای شما را همراه امام رهنمای ظاهر كه ناطق به حق از جانب شما است به من روزی گرداند.»

آیا انتقام گری از خون حسین علیه السلام جز این است كه خط سرخ او ادامه یابد و ما كنار امام علیه السلام به حق، راه او را بپیماییم و با ستمگران و طاغوتیان بجنگیم؟

باز در این زیارتنامه می خوانیم: «و ثبت لی قدم صدق عندك مع السحین و اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه


السلام؛ خدایا گام راستین به من بده و این گام در پیشگاهت را در راه حسین علیه السلام استوار ساز و همچنین با اصحاب حسین علیه السلام كه خون پاكشان را فدای راه حسین علیه السلام كردند.»

و بالاخره در دعای زیارت عاشورا می خوانیم: «اللهم احینی حیاة محمد و آل محمد و امتنی مماتهم واحشرنی فی زمرتهم و لا تفرق بینی و بینهم طرفة عین ابدا فی الدنیا والاخرة؛

خدایا مرا همچون شیوه ی زندگی محمد صلی الله علیه و آله و دودمان پاكش، زنده بدار و این چنین بمیران و مرا در دین آنان تا آخر عمر قرار بده و مرا هم صف آنها كن و هرگز در دنیا و آخرت به اندازه ی یك چشم به هم زدن، بین من و آنها جدایی نیفكن.»

این فرازها همه و همه درسهای سازنده برای ما است كه ما زندگی و مرگ خود را با زندگی و مرگ محمد صلی الله علیه و آله و آلش علیهم السلام هماهنگ سازیم و به اندازه ی یك چشم به هم زدن از خط نظام آنها منحرف نگردیم:

پس از این مقدمه، اینك نظر شما را به درسهای سی و پنج گانه زیر كه می توان از عاشورای خونین حسین علیه السلام و حسینیان آموخت به طور خلاصه جلب می كنم:

1- امر به معروف و نهی از منكر (كه عامل اصلی قیام امام حسین علیه السلام بود).

2- انتصار و كمك خواهی از مردم، برای بزرگداشت حق و نابودی باطل (و لبیك گفتن به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین علیه السلام).

3- اتمام حجت، تا انسانها كوركورانه به دام نیفتند.


4- افشاگری بر ضد ظلم و ستمگران و صاحبان زر و زور.

5- نگهبانی جدی با تمام وجود از خط نظامهای الهی.

6- تسلیم ظلم نشدن و بیعت نكردن با ظالم.

7- استقامت و پیگیری و پایمردی در راه حق.

8- شجاعت و دوری از ترس (با توجه به اینكه یكی از عوامل بی وفایی مردم كوفه، ترس از لشگر یزید بود).

9- شهادت طلبی و شهادت قهرمانانه در راه حق، تا آخرین نفس و آخرین رمق.

10- نظم در امور (چنان كه امام حسین علیه السلام با همان نفرات اندك، نظم خاصی در جنگیدن داشتند حتی خندق (سنگر) برای دفاع كندند و...).

11- عدم توجه به نصیحتهای ظاهری افراد به ظاهر آراسته كه توجه به عمق مفهوم قیام ندارند.

12- ایمان و یقین و تسلیم و رضا به تقدیر الهی (كه در امام حسین علیه السلام و یارانش چنانكه ذكر كردیم در سطح عالی وجود داشت) و تعهد و حفظ بیعت با امام علیه السلام تا سر حد شهادت.

13- دل نبستن به امور مادی دنیا، كه پله ی نخستین آمادگی برای جنگیدن خالص و كامل است.

14- تصدیق به اینكه مرگ شرافتمندانه، آغاز زندگی بزرگ و جاویدان است.

15- باید برای كوبیدن طاغوتیان، از همه ی امكانات حتی از زن


و فرزند و بچه و نوجوان و پیر و جوان استفاده كرد.

16- اصلاح جامعه ی مسلمین.

17- گسترش دادن به قیام و جهانی كردن (چنانكه امام حسین علیه السلام قیامش را از مكه، مركز جهانی اسلام آغاز كرد) و ارتباط دادن آن با قیام مهدی علیه السلام.

18- توبه قهرمانانه و اینكه انسان می تواند حتی اگر مثل «حر» تا پرتگاه جهنم برود، بازگردد و توبه اش قبول می شود در صورتی كه توبه حقیقی باشد در یك ساعت، فرمانده ی یزیدی، فرمانده ی حسینی گردد.

19- توجه به «اهم و مهم» و انتخاب اهم (مهمتر) چنانكه امام حسین علیه السلام در روز هشتم ذیحجه، مناسك حج را رها كرد و به كار مهمتر كه رفتن بسوی عراق باشد دست زد.

20- توجه به امتحان الهی و ایستادگی در این راه.

21- استقرار رابطه تنگانگ و محكم با خداوند بزرگ كه موجب بالا رفتن سطح روحیه ی سلحشوری خواهد شد و اینكه امام حسین علیه السلام شب عاشورا به دعا و مناجات می پردازد و در روز عاشورا در سخت ترین شرایط نماز می خواند، برای این است كه پیوندش با خدا برقرار گردد و در ضمن این دعاها موجب تسلی خاطر یاران شود.

22- حفظ قانون الهی - چنانكه امام علیه السلام و یارانش هرگز در جنگ با دشمن از حریم قانون الهی تجاوز نكردند، نماز خواندند، آب را بر روی دشمن نبستند و تیرهای مسموم بسوی دشمن نیفكندند و تا دم مرگ از دستورهای خدا اطاعت نمودند.


23- هر وقت حق در حال سقوط قرار گرفت، باید قیام كرد هر چند قدرت مقابل، زیاد باشد.

24- اخلاص و كار را تنها برای خدا انجام دادن چنانكه در بعضی از زیارتنامه های امام حسین علیه السلام می خوانیم: «عبدت الله مخلصا؛ تو خدا را از روی اخلاص، پرستش كردی.»

25- رعایت اصول اخلاق (چنانكه در اولین برخورد سپاه حسین علیه السلام با سپاه حر، امام علیه السلام دستور داد به تشنگان دشمن حتی به اسبهای آنان آب برسانند.

26- امان نامه را رد كردن، مانند حضرت عباس علیه السلام و برادران مادریش و علی اكبر علیه السلام كه پیروی از رهبر را مقدم داشتند و امان دشمن را با قاطعیت رد نمودند.

27- ایثار - تا حدی كه حضرت عباس علیه السلام كنار فرات، آب نیاشامید، با اینكه تشنه بود، به خاطر آنكه رهبرش امام حسین علیه السلام تشنه بود و امام حسین علیه السلام نخستین كسی را كه از بنی هاشم بسوی میدان فرستاد علی اكبر علیه السلام جوان عزیزش بود و....

28- گریه و داد و فریاد بر سر دشمن و نفرین و اظهار تنفر بر دشمن، اما گریه پیام آور نه گریه ذلت، مانند گریه و فریاد بازماندگان امام حسین علیه السلام كه پیام آور و فریاد شورش بر ضد دشمن بود.

29- تفكر و اندیشه ی حساب و كتاب قیامت كه موجب گرایش عده ای از سربازان عمر سعد به سپاه امام حسین علیه السلام شد.

30- جهاد و پیكار با تمام ابعادش چنانكه در یكی از زیارتنامه های


امام حسین علیه السلام می خوانیم: «و جاهدت فی الله حق جهاده؛ تو در راه خدا، جهاد را آن گونه كه سزاوار است با تمام ابعادش انجام دادی.»

31- رساندن پیام شهیدان، كه بازماندگان عاشورا، به خصوص حضرت امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب علیهاالسلام در هر فرصت مناسبی پیام شهیدان را به مردم جهان رساندند.

32- توكل و پیوند به خدا - كه از سخنان امام حسین علیه السلام است: «انت ثقتی فی كل حال؛ خدایا تو در همه حال مایه ی اطمینان و آسایش دل من هستی» یعنی تا تو با من هستی، حضور دشمن هر قدر زیاد باشد مرا تكان نمی دهد و از تصمیم خود، متزلزل نمی كند.

33- ذكر خدا و همواره با خدا سخن گفتن - چنانكه امام حسین علیه السلام چنین بود، حتی در سخت ترین شرایط مانند لحظه ی شهادت علی اكبر علیه السلام و علی اصغر علیه السلام و عبدالله بن حسن، به خدا متوجه و از او خواست، كه رحمتش را از دشمن دریغ دارد.

34- شكر و سپاس در هر حال، كه امام حسین علیه السلام آخرین گفتارش با خدا، حمد و سپاس و شكر الهی بود.

35- درس مقاومت تا آنجا كه زینب علیهاالسلام وقتی كه روز یازدهم، بدن پاره پاره ی امام حسین علیه السلام را دید، متوجه پیامبر صلی الله علیه و آله شد و گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! درود فرشتگان آسمان بر تو، این حسین تو است كه در خون غلطیده...» سپس بهترین بهره برداری را در این موقع كرد، با دستش بدن امام علیه السلام را بلند كرد و گفت:

خدایا این قربانی را از آل محمد قبول فرما.»


و در مجلس ابن زیاد گفت: «جز خیر چیزی ندیدم» و به این ترتیب درس مقاومت و صبر انقلابی و اخلاص را به ما آموخت و بینی دشمنان را به خاك سیاه مالید.

باید توجه داشت كاری كه حسین علیه السلام انجام داد هنوز در دنیا واقع و انجام نشده است و كسی نمی تواند مثل او باشد، فقط می تواند درسهایی از روش او بیاموزد، به عبارت دیگر: امام حسین علیه السلام روی قله ی بسیار بلندی ایستاده و ما باید به همواره به سمت آن قله حركت كنیم.

این است معنای آنچه كه در زیارت عاشورا می خوانیم:

اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله؛ خدایا زندگی مرا همچون شیوه ی زندگی محمد علیه السلام و آلش قرار بده، مرگم را نیز چنین كن.

ای حسین! ای بسیار عزیز درگاه خدا، ای آفتاب جهانتاب و روشنی بخش انقلاب ناب توحیدی، اگر چه بر اثر كسالت، نتوانستم آن گونه كه سزاوار است، در شأن تو یكی از هزار بگویم، این تقدیرنامه ناچیز را به قلم آوردم و این نوشتار ناچیز را از این ناقابل بپذیر و از خدا بخواه مردم مسلمان به ماهیت قیام تو آگاه شوند و همه ی جهان را در پرتو آن تحت پرچم اسلام ناب درآورند.

الحمد لله رب العالمین

(پایان)


[1] تفسير صافي، ج 1، ص 51 (ذيل آيه 21 آل عمران).

[2] الاوائل، ص 334، به نقل از خرائج راوندي - امام موسي بن جعفر (ع) از پدران خود از پيامبر (ص) نقل كردند كه آن حضرت فرمود: «نخستين كسي كه با دشمن جنگيد ابراهيم (ع) بود و حضرت لوط را كه اسير روميان شده بود با جنگ خود آزاد ساخت.».